مرا بخوان....

دریافت هایم را ازهستی با شمابه اشتراک می گذارم.

مرا بخوان....

دریافت هایم را ازهستی با شمابه اشتراک می گذارم.

قدم می زنم.گاه می دوم وگاه هم سینه خیز و سعی می کنم درجانزم .برای رسیدن یه قد افلح من زکاها.....
یک چیز رافهمیده ام.باید هرطور که شده در مسیرقرارگیرم...

بایگانی

نترس اولین قدمت را بردار

جمعه, ۴ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۲ ب.ظ

هر که مرد راه است بسم الله 


بی مقدمه می رم سر اصل مطلب

تا حالا دقت کردید که همه چیزهای مهم از یه موضوع یا یه اتفاق به ظاهرساده شروع می شود.
گاهی وقتی به عقب نگاه می کنی می بینی که مثل برق و باد یک  دومینوی چند هزارقطعه ای کنارهم چیده شده تا به این جایی برسیم که الان هستیم.
نگاه می کنی می بینی یکی دو تلنگرساده یکی دو خنده کوتاه ویکی دوتحیر وتعجب همراه با لذت وخیلی یکی دوتا های دیگر تورا در این نقطه ای قرارداده که هستی .
گاهی باید وباید بازخوانی کنی .خودت را وحودت راو محیط اطراف وبه تبع آن اتفاقاتی که برایت افتاده است.
بعد می ایستی واز بالا واین دومینوی گذشته ات را می بینی و می فهمی دقیقا همانجایی آسیب دیدی که اصلا اصلا حتی فکرش را نمی کردی .
اصلا برایش برنامه ریزی نکرده بودی.اصلا قرار نبود بهش برخوردکنی .اصلا اصلا این حادثه تو کوچه بغلی بود ومن داشتم تو اتوبان باسرعت مطمئنه راهم را می رفتم.به کسی هم کاری نداشتم.
خوب پس این قطعه  چه جوری تکان خورد و بقیه را ریخت.اصلا من خودم این را تکان دادم یا یک عامل بیرونی بود.چطور شد که تمام معنای خودسازیم تمام زیرساخت های ذهنی ام تمام چیزهایی که توی مشتم قایم کرده بود و تو انبان ذهن ودلم جاداده بودم و با تبختر می گفتم که این ایمان است کمکم نکرد..
ازخودم می پرسم چرا؟به قول استادی: گول خوردی تاالان اینا که جمع کردی همه هوای نفس بود.
ما درون خانه گندم می کنیم               گندم جمع آمده گم می کنیم
گرنه موشی اندراین انبان ماست          گندم اعمال چهل ساله کجاست
اول ای جان دفع شر موش کن           وآنگهان درجمع گندم کوش کن
                                                                                        مولوی
واین روزها که دراین نقطه زمانی عجیب احساس می کنم یکی از دومینوها بقیه را به هم ریخته....
باید از بالا دوباره نگاه کنم و عیب کار را پیدا کنم.اگر هم خودم نتوانستم از یه استاد کار ماهر کمک بگیرم.
شما چطور؟
دومینوی زندگی اتان به هم ریخته ؟
تا حالا از بالا به زندگی اتان نگاه کرده اید؟

  • نگار خوشرو

نظرات  (۵)

وبتون خععععلی باحاله
پاسخ:
سلام.ممنون که اولین چراغ را روشن کردی.
هنوز که وبم خالیه ان شاءالله باحال تر میشه.
سلام
نیت یادتان نرود... از همین ابتدا برای خدا . با خدا . 
موفق باشید

پاسخ:
ممنون ازامربه معروف به جاتون
بانام خداکه عاشقم کرد      دردشت جنون شقایقم کرد
  • زینب کاشانی
  • سلام عزیزم.تبریک میگم افتتاح وبت رو ان شاء الله موفق و پیروز باشی همیشه.
    به منم سر بزنی خوشحال میشم.
    پاسخ:
    سلام خااانووم.
    قدم رو چشم ما گذاشتید.چشم حتما مزاحم میشم.
  • علی حسنوند
  • سلام علیکم
    به نظر بنده خوب بود از اسم مستعار استفاده نمیکردید

    برای آپلود عکس و فیلم و متن و و هرچیزی که برای دانلود میخواید بگذارید
    ابتدا وارد قسمت مرکز مدیریت بشیدو سپس در بخش فضای اختصاصی صندوق بیان  رو باز کنید و اونجا یک سری فولدر در اختیار شما قرار میده که میتونید مطلبتون رو با توجه به نوعش در یکی از فولدر ها آپلود کنید(فولدر ها سمت چپه)
    فولدر رو باز کنید و بعد ارسال فایل جدید رو بزنید و بعد از انتخاب فایل از کامپیوتر اون رو آپلود کنید و بعد لینکش رو کپی کرده و داخال وبلاگ قرار بدید
    برای این کار (قرار دادن لینک به چند شکل میشه عمل کرد که خود بیان راهنماییی کرده د راین صفحه
    http://help.blog.ir/post/bayanbox-file-access-links
    برای تنظیم موضوعات
    د ربخش مرکز مدیریت و قسمت تنظیم موضعات برید و موضوعات رو اضافه و دسته بندی کنید

    در پناه خدا
    پاسخ:
    سلام استاد.
    قدم رنجه فرمودید.زحمت کشیدید .
    احرکم عندالله .
    کجایی پس؟
    پاسخ:
    زیرسایه پر از مهر شما .آفتاب من.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی