مرا بخوان....

دریافت هایم را ازهستی با شمابه اشتراک می گذارم.

مرا بخوان....

دریافت هایم را ازهستی با شمابه اشتراک می گذارم.

قدم می زنم.گاه می دوم وگاه هم سینه خیز و سعی می کنم درجانزم .برای رسیدن یه قد افلح من زکاها.....
یک چیز رافهمیده ام.باید هرطور که شده در مسیرقرارگیرم...

بایگانی

باافتخار ماردم

سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۳۰ ق.ظ
ماحرا از پرکردن یک فرم شروع شد.فرمی که یک سری مشخصات را باید پر می کردی تااگر یه روزی یه جایی به کارشان آمدی خبرت کنند.
 
بعدیه مدت تماس گرفتند و گفتند که برای پرگردن فرم های بعدی به همایشی بروم.تاطبق تخصص هایمان اتاق فکر تشکیل بدیم.
من هم مهم ترین تخصصم را نوشتم.

مدتی گذشت و یکی از مسوولین جلسه صدایم زد وگفت ببخشید تخصص شما غیر رسمیه .اگر در جلسات شرکت کنید شامل پرداخت نمی شود اگر مشکلی ندارید بمانید وگرنه ما شرمنده شماییم.بماند که بعدامدیر گروه چقدر بامن بحث کردو...

می دانید من به جای تدریس در فلان جاو به جای فارق التحصیلی در بهمان جا و....چی نوشته بودم؟
نوشته بودم 

باافتخار مادم..

یک کلمه هست که هر وقت به گوشم می خورnقند تو دلم آب می شود.انگار هیچگاه تازگی و طراوتش را برایم ازدست نمی دهد.انگار هربارشنیدنش یک مسوولیت سخت وسنگین را برایم تداعی می کند آن کلمه مامان است.

آنجا در اتاق فکری که برای زنان مطرح شده بود گفتم.این سوال جدی را مسوولین شهر پاسخ دهند اگر یک زن  جلوی در مغازه صاحب کارش را جارو بکشد.جلوی مدیرش چای بگذارد.نمی دانم فلان وسیله را بسته بندی کند یاحتی راننده کامیون باشد و نگهبانی پارک را بکند .و آخر ماه چندرغاز بگیرد این زن شان اجتماعی دارد؟

اما اگر  شان حقیقی خود را بشناسدو فقط فقط خودش را وقف فرزندان این آب وخاک کند وگوشه ای  از نسل آینده را پاک تربیت کند هیچ سابقه کاری ندارد.؟در اجتماع به عنوان پایین ترین طبقه دیده میشود.
اعتماد به نفس این زن باید بین دوستان دوران تحصیل یا خانواده اش از بین برودچرا؟چون خانه نشین است و به سنت اهل بیت ع عمل کرده و خواسته که به وظیفه اش عمل کند.

واقعا ما انقلاب کردیم که به این نقطه که هستیم برسیم یا با دست خود تیشه را تیز تر می کنیم تا بایک ضربه ریشه از اساس کنده شود؟استحاله فرهنگی دارد ما را ازپا می اندازد.

بماند که توی آن جلسه چه توجیهاتی شد که زنان باید درجامعه حضور فعال داشته باشند و چه وچه...زنان باید به تخصص های بالا برسند و حتی اگر زنی علاقه داشت کارگر معدن شود.وامروزه تقریبا محال است که ما بتوانیم به زنی بگوییم درخانه بشیند ومادری کند.
التبه  در آنجامن فقط منظورم مادران جامعه بود.ونه دختران مجرد.مادرانی که اگر بدانند مادری خودش بالاترین تخصص ها را نیاز دارد و وقت و انرژی او اول و اول برای خانواده اش است.

به نظر می رسداگر شان انسانی یک دختر مجرد هم زیرسوال رود چه دلیلی دارد به بیگاری برای دیگران بگذراند ومی تواند همان وقت را درراه اعتلای مقام انسانی خودش و خانوداده اش بگذراند.

این معظل جدی که زنان حتما باید بیرون ازخانه به دنبال کمال بگردند را باید خودما زنان حل کنیم وراه هایی برای برون رفت از این بحران جامعه به اصطلاح مدرن پیدا کنیم.

دوسنان نظرات ارزنده شما را باگوش جان استقبال می کنیم.

  • نگار خوشرو

نظرات  (۱)

  • زینب کاشانی
  • شدیدا با شما موافقم.حرف دلمو زدی.همیشه به شوهرم میگم نمیدونم کار کردن بیرون از خونه( امثال همون کارایی که شما فرمودی) چه کلاسی داره که تو خونه موندن و خانومی کردن نداره. من اصلا کار کردن بیرون از خونه رو وظیفه خودم نمیدونم.علاقه ای هم ندارم وکسر شانم میشه اگه یه روزی مجبور شم کار کنم و بخوام به کسی بگم من شاغلم.
    بزرگترین سوال من اینه و هنوز  جواب قانع کننده ای از طرف این خانومای شاغل نشنیدم.
    البتع ناگفته نماند فعالیت رو دوست دارم ولی اینکه بخوام در قبال کاری که میکنم هزینه ای دریافت کنم و اسمشو بزارم شغل و فعال بودن به هیچ وجه برام قابل توجیه نیست........
    پاسخ:
    ُسلام خانوم.
    عزیزم هنوز مادران ما به این بلوغ فکری نرسیدندکه مادری بالاترین کاردنیاست.وباهمین مادری که باید صحیح ترین باشد می توانند سنگ ریزه هایی تربیت کنند که در دریای هستی موج های بلند ایجاد کنند.
    موفق باشی.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی